** بادها رفتند و ما هم میرویم از یادها **

باران , iropic.comباران , iropic.com

باران , iropic.comباران , iropic.com

باران


ادامه مطلب

+نوشته شده در چهار شنبه 20 بهمن 1389برچسب:تصاویر باران , زیبا ,عاشقانه,,ساعت22:7توسط مجنون | |

به کسانی که دوستشان دارید و به آنها توجه دارید بگویید که برایتان مهم و با ارزشند

قبل از آنکه برای گفتن دیر شده باشد…

داستانی که اشکتون رو در میاره .. پیشنهاد میکنم بخوانیدش

 

deborah.mihanblog.com


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 19 بهمن 1389برچسب:داستان,غمگین,گریه آور,عاشقانه,ساعت19:23توسط مجنون | |

داستان عاشقانه بسیار زیبا و گریه آور

” ارزش عشق ”

دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت

نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنیا تنفر داشت اما یکنفر را دوست داشت

دلداده اش را “  با او چنین گفته بود :

« اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای

یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس تو و رویاهای تو خواهم شد »

و چنین شد که آمد آن روزی که یک نفر پیدا شد

که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد

و دختر آسمان را دید و زمین را ، رودخانه ها و درختها را

آدمیان و پرنده ها را و نفرت از روانش رخت بر بست

دلداده به دیدنش آمد و یاد آورد وعده دیرینش شد :

« بیا و با من عروسی کن ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام »

دختر برخود بلرزید و به زمزمه با خود گفت :

« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ »

دلداده اش هم نابینا بود

و دختر قاطعانه جواب داد : قادر به همسری با او نیست

دلداده رو به دیگر سو کرد که دختر اشکهایش را نبیند

و در حالی که از او دور می شد گفت

« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی . . .»

 

دوستان خوبم :

هستند کسانی که  فقط به آن اندازه که به شما احتیاج دارند

به شما احترام میگذارند ، و چه سخت است . . .

باخت زندگی ، باخت عشق . . .

به خاطر . . . ؟

 

http://enntezarebipayan.persiangig.com/image/ghorbat%7E0.jpg

+نوشته شده در یک شنبه 17 بهمن 1389برچسب:داستان,غمگین,گریه آور,عاشقانه,ساعت20:44توسط مجنون | |